سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای غایت آرزوی عارفان ! ای فریادرس کمک خواهان و ای محبوب دل های صادقان ! [امام علی علیه السلام ـ در دعایش ـ]
دست نوشته های عمومی من
 
اس ام اس ها و جملات زیبا 4

نا امیدی یعنی:باوری جز اینکه ،خورشید فقط برای تو طلوع می کند.

اگه می بینی کسی به تو لبخد نمی زنه علت رو در لبان فروبسته خودت جستجو کن.

انگیزه و انرژی لازم را در درون خودت پیدا کن،در این صورت همیشه دل زنده و انرژی و امید بیشتر را جذب می کنی.

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت نگاه کنه ،به دلی دل بسپار که جای خالی برات داشته باشه و دوستی رو بپذیر که باز شدن رو بهتر از مشت بلد باشه.

شکسپیر می گوید: "بدترین گناه این است که به کسی که به صداقتت ایمان
دارد، دروغ بگویی."

حسد همچون مگس است که همه جای بدن سالم را رها می کند و بر روی زخمهای آن می نشیند . (چایمن)

سه چیز روح شما را محدود می کند: منفی بافی ، پیش داوری و عدم تعادل .


انسان کمال جو و با ایمان باید شبانه روز خود را به سه بخش تقسیم کند و از آن ها به صورت بهتر و سنجیده تر بهره گیرد: بخشی را برای نیایش و عبادت با پروردگار ش قرار دهد، بخش دیگر را برای تلاش و سخت کوشی برای تامین هزینه ی زندگی شرافتمندانه و بخش دیگر را برای تفریح، که مایه ی نشاط زندگی است.(نهج البلاغه، قصار 390)


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 87/3/26:: 8:31 صبح     |     () نظر
 
باباکوهی

سلام.
دیروز صبح برای ورزش گفتم برم باباکوهی یا کوهپایه ، بعد از تعارف زدن به اطرافیان و عدم همراهی اونها خودم مثل یه ... از خونه زدم بیرون ، توی کوچه به شهرام و مجید پسر همسایه برخورد کردم و به لطف اونها تا سر باباکوهی رو یکسره رفتم.
باباکوهی معمولا صبح های جمعه خوب شلوغ می شه همون اول راه هم به یه دوست قدیمی(آقا صمد) برخورد کردم که داشت برعکس من از بالا می اومد پایین ، خلاصه بعد از یه خورده احوالپرسی شروع کردم به بالارفتن از باباکوهی ، همون اول راه یکی از این گروههای مذهبی داشت چایی و شربت به مردم می داد ، گفتم می رم و برمی گردم اگه قسمتم باشه بعد از یه راه پیمایی خوب می چسبه .باباکوهی چند تا قسمت داره که پاتوق می شه، یه جاش یه چند نفر هر صبح جمعه میان و با خوندن انواع آوزهای قدیمی و ... صفایی به کوه میدن ، یه قسمت دیگش هم که تقریبا یه کم دور هستش به آنتن معروفه .من هم از بس که یه دفعه بدجوری شیفته ی کوه پیمایی شده بودم کمر همت رو بستم که تا جایی که می تونم بالا برم ، بعد از 50 دقیقه کوه پیمایی یه جا نشستم و حسابی از اون بالا به شهر نگاه کردم ، خداییش خیلی فضای آرومی بود ،تک وتنها اون بالا .... خوب بود .
اونجا که بودم گر چه داشتم از اون آرامش و سکوت لذت می بردم اما حس می کردم یه چیزی اونجا کمه .... .
شاید می تونستم برای یه تایم کوتاه تنهایی رو سر کنم اما بیشترش رو نه ... .
موقع پایین اومدن از کوه هم آخرین چایی از اون گروه مذهبی قسمت ما شد . جاتون سبز.
چند تا عکس از دیروز هم می گذارم اینجا ،گر چه خیلی خوب و واضح نیست اما خوب کاچی به از هیچی .


babakuhi001



babakuhi002



babakuhi003



تا فردا روزگارانتان زیبا و شاد.

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 87/3/25:: 8:26 صبح     |     () نظر
 
اس ام اس ها و جملات زیبا 3

بیا گاهی سکوت کنیم شاید  خداوند حرفی برای گفتن داشته باشد.

فرشتگان از خداوند پرسیدند:تو که بشر رو آنقدر دوست داری چرا غم آفریدی؟خداوند گفت:غم را به خاطر خودم  آفریدم چون این مخلوق من تا غمگین نباشه به یاد خالقش نمی افته.

در مسیر راه زندگی هرگز آنقدر تند نران که شخصی برای جلب توجه ات آجر به سوی تو پرتاب کند.

می دونستی که ...تاریکترین لحظه ی شب نزدیکترین لحظه به طلوع خورشید است ؟پس از لحظات تاریک زندگی زندگیت نترس.

if A is 1,B is 2,C is 3,........Z is26;then L+O+V+E=54 And F+R+I+E+N+D+S+H+I+P=108, interesting friendship is twice stronger then love.v

یک سبد گل تقدیم تو باد ببر سر کوچه بفروش سودش نصف به نصف.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 87/3/24:: 6:57 صبح     |     () نظر
 
ازدواجها و روابط ناکام.

سلام.
قبل از شروع بگم که این آهنگهایی رو که این چند روز اخیر خواهید شنید، رو خیلی دوست دارم حالا اگه بعضی هاش  چندان از دید شمای دوست دلچسب نیست به بزرگواری خودتون ببخشید.
پست این سری  یک کم طولانیه اما خوب واقعیه و در خور توجه و تامل.
پیشاپیش بگم که سر هوایی لطفا نگیدتمام پسرا اینجورن یا تمام دخترها اونجور.اگه خوب فکر کنیم می بینیم که ما واقعا نسبی هستیم  هیچ کدوممنون  نباید دنبال مورد عالیه مطلق (از همه لحاظ باشیم )و اگه مثلا پسر بدی  یا حتی پسری با فلان ویژگی بد هست پسرهای گلی هم وجود دارن  که ویژگیهای بدشون فوق العده کم هستند (که میشه با  دقت و تفکر معقولانه ازشون رد شد و حتی با کمک هم اصلاحشون کرد)یا اگه فلان دختر خوب نیست  یا  خوبه و فقط چند تا ویژگی  بد داره در عوض دخترهای باوقار و خوب هم زیاد هستند که اخلاقهای بد خیلی کمی دارن  ( که میتوان با چشم پوشی مدبرانه اونها رو ندید و البته درستشون کرد).

ماجرای اول: قضیه از اونجا شروع شد که چند ماه پیش یکی از دوستانم که  ما و چند تا از اقوام با خانوادشون  رفت و آمد داریم در صدد ازدواج برآمده بود و خلاصه پس از مقایسه های مختلف موردی را پسندید و پس از تشریفات مرسوم قضیه به عقد رسمی  کشید ، اما پس از عقد متاسفانه  نامزد این دوست ما کمی مورد دار شد  ودر پی برخی ماجراها  آهنگ ناهماهنگ بودن  سر می داد،البته این گفته ها بر حسب شناخت من  نسبت به دوستم بدون جانبداری یک طرفه بیان میشن، نمی گم این دوست ما خیلی عالیه اما در حد خودش  و برای تشکیل یه زندگی هم آمادگیش رو داشت و هم موقعیتش رو و از لحاظ خانوادگی و اخلاقی  هم خوب  بودن ، شغلش هم  کارگری (البته با ثبات )، دختره هم از روستاهای شهرستانهای  فارس  هستش  .
و اما در پی دیدن صحبتهای  این قضیه در گپ های خانوادگی همون موقع من به مادر جان که بیشتر با اونها رفت و آمد می کرد گفتم  به نظر من این دوتا مسئله دار هستن و باید  نامزدی رو به هم بزنن! (البته بعد از نا امیدی از  کلی سعی و تلاش برای بهتر شدن روابط !)آخه بحثه یه عمر زندگیه ، این که از همین اولش همش ادا و اصول داره وای به حال آخرش! اما مادر جان جواب دادن : اِ نمی شه دختر عقد کرده رو پس فرستاد  و خوب نیست و نمی دونم توی اقوام طایفه ای این چیزها رو بد می دونن و دختره بدبدخت  میشه و ... !
( گر چه اصلا دلم نمی خواست این اتفاق واسه ی دوستم پیش بیاد اما بنا به چیزهایی که می دیدم غیر از این اتظاری نمی رفت .)
حالا جالب اینکه این دوست ما بنا به شرایطی موقعیتی رو واسه ی مادر این خانم فراهم کرده که از حقوق  و مزایای فوت همسرش بهره ببره (یعنی به نوعی نمک گیری در حد تیم ملی!)
خلاصه ماجرا ادامه پیدا کرد تا عروسی سر گرفت و جاتون سبز آقای داماد کلی هزینه کرد و ...
اما چشمتون روز بد نبینه ، بعد از عروسی هم دیگه شازده خانوم مثل اینکه یادش رفته باشه کجا بوده و الان کجا هست بیچاره تازه داماد  رو  همچین تحت فشار (از هر لحاظ شما فکر کنید، محدود کردن روابط خانوادگی ، چشم و هم چشمیهای بی حد و حساب ،حسادتهای نابجا ،مثلا چرا تو دختر داداشت رو بغل می کنی! ،نامحرم بودن ، دروغهای شاخ درآور  و .... ) قرار داد ، بیچاره این دوست ما از روز آشنایی با این خانم به جای سرحال شدن روز به روز پیرتر میشه ! ، تا این روزها که اختلاف به حداکثر رسیده و متاسفانه فکر نمی کنم با کوتاه آمدن آقا داماد هم دیگه بشه کاری کرد ، به قولی میگه : من نمی دونم مشکل کجاست ، هر چی می خواهد من یه هر نحوی شده حاضرم واسش  جور کنم ، اما من نمی دونم چی می خواهد !
واقعا هم تاسف داره که یکی اینقدر علاقه داشته باشه زندگی رو حفظ کنه و دیگری از روی نادانی به بختش لگد بزنه  و حتی نتونه برای کارهاش دلیل بیاره ! امیدوارم که واقعا این ماجرا ختم به خیر بشه.
این نمونه ای هست از هزاران ازدواج و رابطه ی ناکام که خودم  از نزدیک شاهدش بودم و حتی شاید اگه  همون زمان آغاز (که مثلا من به قطع رابطه اشاره کردم) این دو سنگهاشون رو با معقول تر با هم واکنده بودن  و البته تحت تاثیر سنتهای  غلط قرار نمی گرفتن ماجرا به اینجا نمی رسید تا این دوست ما که واقعا داره واسه ی چندرغاز زحمت میکشه بخواهد بعد از اون همه خرج و مخارج ازدواج واسه ی رهایی از این زندگی هر چی داره و نداره رو به خاطر مهریه ی خانم بپردازه و آخر سر هم از تمام دختران سرزمین من بیزار بشه !
ماجرای دوم :چند روز پیش جریان دختری از سرزمینمون رو شنیدم که واقعا تامل برانگیز بود.
این خانم  تعریف می کرد که  یکی از اقوامشون خوا ستگارش بوده و همه چی به خوبی رو به پیشرفت بوده، در حال که دختره آخرای لیسانسش بوده ، پسره دیپلم داشته و از کار پیش یکی از اقوامش در کشورهای اروپایی حرف می زده، خوب به طبع در پی ایجاد علاقه ای که در بین این دو پیش می آد دختر حاضر بوده با تمام مشکلات پسره بسازه ، اما ماجرا تا سر سفره ی عقد خوب بوده  ولی به ناگاه پسره از این ازدواج  منصرف میشه  و همه چیز رو به هم می زنه !
حالا چرا شو خدا میدونه ! اما وقتی مشخص می شه که دختر ایراد خاصی نداشته که بخواهی روش انگ دربیاری آدم واقعا می مونه! حتی جالبتر اینکه بنا به شرایط ظاهری دختره واقعا از خیلی جهات بافرهنگ تر و به قول عام یه سر و گردن بالاتر بوده(خدائیش چیزی برای جایگزینیه این اصطلاح پیدا نکردم) .
الان هم محبت و عشق این دختر ایران زمین از شوک ماجرا به تنفر از پسرا تبیدل شده  و این واقعا جای تفکر داره که چرا بعضی ها اینقدر بی فکر و بچه گانه عمل می کنن!
حالا باز خدا رو شکر که قبل از عقد و ازدواج این پسر دست خودش رو رو کرد و کار به جاهای باریکتر نکشید و از این لحاظ این دختر خانم باید خدا رو هزار مرتبه شکر کنه . 
وقتی این یکی رو دیدم  به یاد ماجرای مشابه دیگری هم افتادم که پسره علی رغم خوب بودن دختره قدر نمی دونه و ناخوداگاه  و خودآگاه عرصه رو بر خودش تنگ تر می کنه!
آخه من در عجبم توی این روزگاری که خدارو شکر همه چی دم دسته ، هم کتاب ، هم مشاور و هم خیلی چیزهای دیگه که می تونن آدم رو از تصمیمش مطمئن کنن  چرا اینکار رو انجام نمیدن!
و در مواردی مثل اولی حتی با یقین به اینکه این ازدواج سرانجامی نداره ،جلوتر می  رن و کار رو سختر می کنن  و در موردی مثل دومی چرا خانواده ها تیز بینانه تر عمل نمی کنن و به گمان اینکه طرف از آشناهاست و بچه ی فلانیه  وغیره تحقیقات واجبی رو که باید انجام بدهند انجام نمی دن و اینگونه  سرنوشت جوونها رو به مخاطره می اندازن!
لطفا اگه نظری دارید حتما بگید تا بقیه هم استفاده کنن ،اما خواهش می کنم  روی این دوتا موضوع تمرکز نکنید و دلایل اشتباه رو گردن این یکی یا اون یکی نندازید.اونچه مهمه  نفس این دو اتفاقه که آدم رو باید به تفکر بیشتر واداره.
تا فردا روزگارانتان زیبا وشاد.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 87/3/23:: 6:40 صبح     |     () نظر
 
اس ام اس ها و جملات زیبا 2

3 چیز است که باید هر روز انجام بدهیم:لبخند بزنیم،فکر کنیم و گاهی نیز برای احساس پاک خود اشک بریزیم.

یکی زیبایی منظره رو می بینه ، یکی زشتیه پنجره رو ،این تویی که تصمیم می گیری چی بینی !امیدوارم همیشه زیبا ببینی حتی از یک پنجره ی زشت!

ای زمان ! آرام ما  را در بر گیر ، تا غریقه موجهای تو شویم آن چنان که غرق رؤیا می شویم.

گاهی دلم واسه چوپان دروغگو خیلی می سوزه ،بیچاره 2 بار بیشتر دروغ نگفت انگشت نما شد، ولی ما هنوز صادق ترینیم خیر سرمون ؟!

برو جلو آینه...رفتی؟........زود برو دیگه!....................توش کی بود؟......................................
خوب دیدیش؟..................................اون نباشه، می خوام دنیا نباشه.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 87/3/22:: 6:58 صبح     |     () نظر
 
زندگی مثل چای است

سلام.
این چند روز اخیر یه جریایناتی واسم اتفاق افتاد که نه می تونم باور کنم و نه می تونم رد کنم،هنوز 100% هم از ردش مطمئن نیستم.اما خوب اگه مطمئن شدم شاید یه چیزهایی در موردش نوشتم.امروز صبح هم از شک(شوک) اون جریان اونقدر گیجم که اصلا نمی دونم چی بنویسم.اها حالا یادم اومد برای این پست یه داستان حکمت دار رو می گذارم اینجا که از طرف دوست خوبم جناب دکتر کاظمیان واسم میل شده ،امیدوارم شما هم بخونید و لذت ببرید و استفاده کنید.

زندگی مثل چای است

 گروهى از فارغ التحصیلان قدیمى یک دانشگاه که همگى در حرفه خود آد م هاى موفقى شده بودند، با همدیگر به ملاقات یکى از استادان قدیمى خود رفتند. پس ازخوش و بش اولیه، هر کدام از آنها در مورد کار خود توضیح می داد و همگى ازاسترس زیاد در کار و زندگى شکایت می کردند. استاد به آشپزخانه رفت و با یک کترى بزرگ چاى و انواع و اقسام فنجان هاى جوراجور، از پلاستیکى و بلور و کریستال گرفته تا سفالى و چینى و کاغذى (یکبار مصرف) بازگشت و مهمانانش را  به چاى دعوت کرد و از آنها خواست که خودشان زحمت چاى ریختن براى خودشان را بکشند.
پس از آن که تمام دانشجویان قدیمى استاد براى خودشان چاى ریختند و صحبت هااز سر گرفته شد، استاد گفت: «اگر توجه کرده باشید، تمام فنجان هاى قشنگ و گران قیمت برداشته شده و فنجان هاى دم دستى و ارزان قیمت، داخل سینى بر جاى مانده اند. شما هر کدام بهترین چیزها را براى خودتان می خواهید و این از نظرشما امرى کاملاً طبیعى است، امّا منشاء مشکلات و استرس هاى شما هم همین است. مطمئن باشید که فنجان به خودى خود تاثیرى بر کیفیت چاى ندارد. بلکه برعکس، در بعضى موارد یک فنجان گران قیمت و لوکس ممکن است کیفیت چایى که در آن است را از دید ما پنهان کند.
چیزى که همه شما واقعاً مى خواستید یک چاى خوش عطر و خوش طعم بود، نه فنجان. امّا شما ناخودآگاه به سراغ بهترین فنجان ها رفتید و سپس به فنجان هاى یکدیگر نگاه مى کردید. زندگى هم مثل همین چاى است. کار، خانه، ماشین، پول، موقعیت اجتماعى و .... در حکم فنجان ها هستند. مورد مصرف آنها، نگهدارى و دربرگرفتن زندگى است. نوع فنجانی که ما داشته باشیم، نه کیفیت چاى را مشخص می کند و نه آن را تغییر می دهد. امّا ما گاهى با صرفاً تمرکز بر روى فنجان، از چایى که خداوند براى ما در طبیعت فراهم کرده است لذت نمی بریم.
خداوند چاى را به ما ارزانى داشته نه فنجان را. از چایتان لذت ببرید. خوشحال بودن البته به معنى این که همه چیز عالى و کامل است نیست. بلکه بدین معنى است که شما تصمیم گرفته اید آن سوى عیب و نقص ها را هم ببینید. در آرامش زندگى کنید، آرامش هم درون شما زندگى خواهد کرد.

تا فردا روزگارانتان زیبا و شاد .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 87/3/21:: 7:2 صبح     |     () نظر
 
اس ام اس ها و جملات زیبا 1

ساعتی میزانِ آنی ساعتی موزونِ این/ بعد از این میزانِ خود شو،تا شوی موزونِ خویش  (مولوی)

خوشبختی به کسی رو می آورد که برای خوشبختی دیگران می کوشد.

فرق تو با میرزا نوروز:اون پول داشت کفش نمی خرید ، تو گوشی داری اس ام اس نمی دی!

لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم،غافل از اینکه لحظه ها همان خوشبختی بودند.

زندگی منشوریست در حرکت دوار زیر آسمان آبی که باید زندگی کرد ،عاشقانه زیست و بی دریغ دوست داشت.

این هم یه نیمچه کلیپ زیبا :http://www.4shared.com/dir/7527253/899a9ff6/sharing.html


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 87/3/20:: 6:35 صبح     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها