سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آغاز حکمت، ترک لذّتها و پایان آن، نفرت از چیزهای گذراست . [امام علی علیه السلام]
دست نوشته های عمومی من
 
خاطره ای از امتحانات پارسال(بررسی)

سلام.
بالاخره بعد از کلی انتظار مشخص شد که دوران آموزشی رو باید کجا سپری کنم،دیروز می خواستم برم نظام وظیفه که ببینم برای آموزشی کجا کد خوردم که دم رفتن  بالاخره چشممون به جمال مامور پست روشن شد و برگه ی سفید اعزام که مشخص می کنه کجا باید دوران آموزشی رو گذروند اومد در خونه .
حالا فقط 6 روز مونده که برم ، این چند روز همش دلم می خواهد بنویسم چراشو خودم هم نمی دونم !جالبتر اینکه دلم می خواهد ازخیلی چیزها بنویسم اما گویا همیشه یه جای کار می لنگه.اگه موضوع بدیدممون میشم .
و اما ...
این روزها حس و حال و هوای امتحان همه جا بیداد می کنه .پارسال همین وقتها دقیقا داشتم بررسی 1 می خوندم ، این درس گر چه یه درس کاملا تخصصی الکترونیک نیست و بیشتر قدرتی هستش اما تمام بچه های یزد می دونن که اگه بخوان این درس رو با آقای مهندس موسوی پاس کنن این درس نه چندان سخت برای پاس شدن به یه کابوس تبدیل میشه! از همون اول ترم هم همه می گن می افتی ، می اندازتت ، اِله هست و بِله هست !
جالبترش اینکه اگه شما بخواهید این درس رو شب امتحانی پاس کنید یا فکر کنید از روی جزوه یا کتاب مرجعش می خواهد سوال دربیاد یا احتمالا با ارائه ی راه حل صحیح حداقل نمره رو می گیرید دیگه کارتون با کرام الکاتبینه!
یادم می آد به غیر از یه ذره جست و گریزهایی که در طول ترم روی این درس می زدم در فرجه حدود 6-7روز رو گذاشتم واسه ی این درس ، کتاب مرجعش جدا ، کتاب مکملش + حل تمرینها هم جدا، از بس جو بدی روی این درس حاکم بود حتی اگه بلد هم بودی باز به خودت شک می کردی که نکنه اونجا یه اشتباه کنم و نمرش بپره.
آخه آقای موسوی فقط به جواب آخر ، اونهم به شرط دقیق بودن تا 3-4 رقم اعشار نمره می داد و به قول خودش فقط به اون رقمه توجه می کرد و اگه درست بود که جواب رو یه نیم نگاهی هم می کرد وگر نه کل جواب  رو خط می زد!(مثلا یکی از بچه ها با وجودی که راه حل ها رو کاملا درست رفته بود و وقتی از جلسه اومد بیرون می گفت حداقل 18 می گیره به دلیل اینکه مد ماشین حسابش روی رادیان بوده (در جایی که باید تبدیل به درجه می شده ) و ... آورد 1.5 و برای بار دوم هم افتاد !!!
یه ماشین حساب مهندسی که بتونی باهاش عین این متصدی های باجه ی بانک ها عملیات های مختلف و تبدیلهای گوناگون رو انجام بدی +مقدار زیادی حواس جمعی مهمترین ابزار برای پاس شدن این درس هستش.
شب امتحانش از بس استرس داشتم در حالت خواب و بیداری(چرت شب امتحانی !) هم که بودم فرمولها و مسائل رو خواب می دیدم.خلاصه روز امتحان سعی کردم بیشتر خودم رو کنترل کنم و اتفاقا با دیدن سوالها حال و احوالم هم ردیف شد اما از هول حلیم کم و بیش افتادیم توی دیگ . سوالها آنچنان سخت  نبود،بیشتر نکته دار بود و خیلی دقت می خواست، اما اونقدر هول شدم که یه فرمول که تشخیصش به اسونیه تشخیص روز روشن و شب تاریک بود  رو اشتباه نوشتم و یه مساله رو هم وقتی اومدم بیرون با وجود اطمینان 100% از حل درستش فهمیدم که خیر ، جواب آخر اشتباهه !
پیر شده زمانش رو هم جوری تنظیم کرده بود که اگه یکیش رو اشتباه حل می کردی برای جبرانش دیگه وقتی نداشتی ! سوالهای 4-5 نمره ای و البته جوابهای چند صفحه ای .
جو جلسه هم خیلی خوب بود ، اونقدر که واسه ی یه بنده خدایی که نمی دونم کی بود یه سوال رو کاملا استاد کردم ( استثنائاً این یکی امتحان رو بچه ی خوبی بودم و سرم رو بالا نکردم ! ).
حالا همه اومدن بیرون و تقریبا اکثرا ناراحت ، ما هم خوشحال که همه چی مرتبه اما با دیدن جواب اون سوال کذایی (بالایی ) و تفسیرهای بقیه از جواب سوالات سایه ی شک عین بختک روح من رو هم تسخیر کرد ، اما خداییش ته دلم می گفت پاس می شم و واقعا هم پاس شدم (نه که خیلی درس خون باشم نه ، اما در بعضی از امتحانات واقعا این اتفاق برام افتاده ، مثل ریاضی ترم اول یزد و .. و البته برعکسش هم شده که خودش حکایت دیگریه مثل کاربرد کامپیوتر دوره کاردانی که سر فرصت اینجا می نویسم و ... )، جالب اینکه از حداقل 60-70 نفری که این درس رو داشتن فقط 3-4 نفر پاس شدن و بقیه کلا افتادن ،  گر چه با اعتراض همه و حتی رئیس دانشگاه از بقیه یه امتحان دیگه گرفته شد  و آمار قبولی خیلی بهتر شد ، اما واقعا هیچ وقت اون امتحان و چند روز فرجه اش رو یادم نمیره تا جائیکه  در این لحظه که این متن رو نوشتم هم با تمام وجود حس اون موقع رو دارم  که گر چه روند بدی داشت تا اعلام نتیجه اما پایانش خوب بود خدارو شکر.
تا فردا روزگارانتان زیبا و شاد.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 87/3/27:: 7:50 صبح     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها