سفارش تبلیغ
صبا ویژن
توانگرى در غربت چون در وطن ماندن است و درویشى در وطن ، در غربت به سر بردن . [نهج البلاغه]
دست نوشته های عمومی من
 
زیبائها و زشتیهای فوتبال

سلامی به زیباییی ماه شب 14 بر تمامی دوستان. 
برای این پس چون خیلی فکرم این روزها باز هستش و از هر دری مطلبی رو می تونم بنویسم  ؛ گفتم از فوتبال یه چیزی اینجا داشته باشیم .
(آخه هیجان هم خوبه دیگه   .این هفته ای که گذشت تقریبا می شه گفت مهمترین رویدادهای فوتبال باشگاهی دنیا رو توی خودش داشت ، از قبیل هفته ی پایانی لیگهای معتبر جهان و البته ایران   .
من هم که خوب معلومه توی فوتبال دوست داره قرمزها هستم (گر چه خداییش بعضی وقتها آبی ها و این روزها زرد ها هم عالی بازی می کنن ولی خوب من قرمزی هستم و طرفدار ).درسته مثل اون وقتها دیگه دل و دماغ و هیجان قرمزته ای واسم نمونده ( بابا از بس فوتبال این مملکت رو ... کردن  ) ! و خیلی کم بازیها رو پیگیری می کنم اما خوب به هر حال یه چیزهایی  توی وجود آدم می مونه دیگه و هر جوری هم که بشه یکی مثل من نمی تونه ازشون دل بکنه . مثل خیلی ها هم نیستم که تابلو هست که کدوم وری هستن اما تا ازشون می پرسن می گن ما طرفدار تیم ملی هستیم . .
یه اشکالی که ما ایرانی جماعت داریم به نظرم همینه که بعضی وقتها خیلی بد نون به نرخ روز می خوریم و توی کوچکترین و پیش پا افتاده ترین مسائل هم نظر واقعی خودمون رو نمی گیم !!! بگذریم ...
و اما تا بازی شروع شد پیش خودم گفتم حتما پرسپولیس می بره ،بازی که به آخراش می رسید هنوز امید داشتم و مطمئن بودم که پرسپولیس می بره و خوب برد دیگه    (که خداییش اگه اون 6 امتیازی که بعضی ها مفت از دستش نمی دادن از پرسپولیس گرفته نمی شد خوب کار به این دقیقه ی آخر هم نمی کشید !)
ولی بیشتر از کل بازی اون آخرش که تموم بچه محل های تهرون و شمرون و...+  تموم مسافرهای توی جاده مونده + تمامی مسئولین مملکتی (کشوری و لشکری ) + تمام لوتی های تماشگر نما +تمام کسبه + تمام احزاب + گروههای انتفاعی و غیره+ تمام موسسات خیریه + سفیران کشورهای بیگانه + برادران جنگ زده ی کشورهای همسایه + انجمنهای علمی و فرهنگی سراسر کشور + ... (حالا نمی دونم این حافظ و سعدی هم اونجا بودن یا نه     ! ) در آخر بازی (وسط زمین )و اهدا جام شرکت داشتن دیدنی بود . 
توی لیگهای کشورهای بیگانه هم که از پروفایل پارسی یارم مشخصه که بارسلونا و منچستر و آث میلان رو دوست دارم و خیلی باهاشون صفا می کنم (این کودک درون ما به بعضی چیزها بد جوری چسبیده !   )
گرچه این فصل خوب بارسلونا و آث میلان خوب بازی نکردن اما در عوضش منچستر روی دور بود و تونست باز هم جام قهرمانی انگلیس و اروپا رو ببره .دیشب وقتی کار به ضربات پنالتی کشیده بود و رونالدو ضربه اش رو خراب کرد گفتم تموم و می خواستم در هنگام ضربه ی آخر تیم چلسی  دیگه تی وی رو نگاه نکنم اما یه لحظه به خودم اومدم و گفتم هنوز امید هست  و برگشتم و ضربه ی جان تری رو که به بیرون زد دیدم و ... هیچی دیگه بعدش هم که منچستر هم قهرمان شد  .
اما بگم ها آخر کار دلم واقعا برای چلسی سوخت ،بیچاره ها خوب می تونم بگم  عالی هم بازی کردن ولی فوتباله دیگه هر لحظه اش غیر قابل پیش بینی .
حالا اختتامیه ی دیشب هم جالب بود ،به قول عادل جان یک نفر اضافی اون وسط پیدا نمی شد و من یکی که نیروی ارتش و دفاعی ندیدم(اگه هم بود آنچنان پوشیده + پنهون بودن که تو چشم نزنن !!! نه عین توی ایران یک شخص رده بالای نظامی مسئول حفظ جان افشی قطبی شده باشه   و ...) .
چقدر زیبا بود که تماشاچی های طرفدار چلسی و بازیکنان در کمال متانت برای تیمشون و کل مجموعه کف می زدن و مثل .... که تا باختن کولی بازی در نمی اوردن و هر چی که توی دهنشون در می اومد  نثار هم نمی کردن .
ای کاش بازیکنان و تماشاچی های ما هم به جای تقلید از چیزهای (ایکس + وای ) یه خورده فرهنگ خودشون رو بالا می بردن و البته مسئولان ما هم یه خورده مدیریت بهتری رو اعمال می کردن تا بعد از گذشت چندین دوره از لیگ برتر شاهد مراسمات بهتری باشیم و نه هر سال بدتر از پارسال !!!!
تا بعد روزگارتان زیبا و باطراوت . یا حق.  .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 87/3/2:: 10:19 صبح     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها