سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس غفلت کرد، نادان ماند . [امام علی علیه السلام]
دست نوشته های عمومی من
 
درک اطرافیان و تصمیم برای خود

بسم الرب العرش العظیم.
سلام بر تمامی کائنات علی الخصوص گل سر سبدشون انسان ( البته خوبها رو می گما !)
و سلام بر شمای دوست.
من بر خلاف آنچه که پیش بینی شده بود برگشتم! چرا؟ واستون می گم
<
 وقتی کاری رو که فقط واسه ی یک تایم محدود قراره انجام بدید و هدفتون از پا گذاشتن در انجام اون یادگیری و البته کمی کسب پول بوده و ناگهان متوجه می شید که تمام چیزی رو که قرار بود یاد بگیرید طی چند روز فرا گرفتید و در ضمن اون دستمزدتون هم نصف می شه و مهمتر از همه هر روز با شروع اون ( که خلاف فکر شما بوده ) موجی از ناخشنودی از کار به سراغتون می یاد چه می کنید؟
خوب این ماجرای این چند روز غیبت ما بود که اتفاق افتاد و من تصمیمی رو گرفتم که به نظرم به مزاج خیلی ها ناخوشایند اومد و می آد.عده ای گفتند با وجودی که کارش مورد انتظارت نبوده و (فقط 5 درصد از رشته ی دانشگاهیت رو پوشش می داده !)باید به خاطر پولش وایمیسادی ! عده ای گفتند حالا بیکار شدی خوبه! عده ای گفتند آدم توی هر کاری میره باید تا آخرش رو ادامه بده !(ولو با ناراحتی!) عده ای گفتند باز برگرد پاساژ!(کار قبلی !) عده ای گفتند قبل از خدمت بهتر از بیکاریه که ! حتما عده ای هم می گویند بابا آدم اگه کار کن باشه همه کاری انجام می ده!
خلاصه ما چه کردیم
<<<  با وجودی که کار از همون 1-2 روز اول ضد حال بود وایسادیم و کار شروع شده رو به یک سر انجامی رسوندیم و خداحافظی کردیم ، شاید باورتون نشه اما من کارهای به مراتب سخت تر و طاقت فرسا تر از این را هم چند سال پیش از اینها به اینور انجام داده بودم که فکر نمی کنم به ذهن هیچ کدوم از شما دوستان برسه که مگه می شه که من هم از اون کارها کرده باشم!( پس بحث اهل کار نبودن رو به هیچ وجه نمی تونم قبول کنم !)  
و اما بقیه ی انتقادها:این همه که واسمون راه پیشنهاد دادن یکی برنگشت بگه بابا سلامت فکری و روحی و البته جسمی آدم از هر چیز دیگری مهمتره ! من موندم این جماعت با وجودی که واسشون از حست و فکرت راجع به مسئله ،خوب صحبت می کنی  باز چرا یه طرفه به قاضی می رن؟ همه از دید خودشون نظر می دن ! به نظرم بد نیست که توی چنین شرایطی که کسی حالا توی یک مساله ای تصمیمی رو گرفته به جای اظهار نظرهای گوناگون که به نوعی خواسته ی خودمان است و دوست داریم طرف به دل ما اون اونجوری رفتار کنه ، کمی هم از دید فرد مذکور به مساله نگاه کنیم شاید بتوانیم او را درک کنیم .
به نظرم شاید خیلی وقت ها منتظر تایید کارهامون توسط آدم های دیگه هستیم و چون تایید نمی شیم ، دلسرد و ناامید می شیم . که در این مورد می خواست واسه ی من هم اتفاق بیافته ( که نیافتاد!) که فکر کردم اگه کار رو تا آخرش وایسم شاید توی این مقطع این جماعت رو راضی کنم اما مگه می شه تا ابد همه رو راضی نگه داشت؟آره می شه <<به شرطی که قید خودت رو بزنی و مطابق خواسته ی دیگران عمل کنی ، که این کم کم به قیمت از دست رفتن تمام آرزوهات و هدف هات تمام می شه. در هر صورت به نظر خودم که کارم درست بوده والان که توی خونه نشستم هزار بار خدا رو شکر می گم که دیگه مجبور نیستم اون حس بیزاری از اون کار رو تحمل کنم .خدایا  متشکرممممممممممممممممممممممممممممممممممم.

تا بعد که همین چند روز آینده خواهد بود .روزگار به کامتان. یا حق.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 87/2/18:: 10:28 صبح     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها