سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینْ مردانگی، نگهداشتِ دوستی است . [امام علی علیه السلام]
دست نوشته های عمومی من
 
آخرین هفته ی دانشگاه

سلام.

این هفته آخرین هفته ای است که کلاسهای دانشگاه تشکیل میشه.از هفته ی دیگه فرجه شروع می شه.فرجه ی مهمی رو در پیش رو دارم.امیدوارم خیلی خوب بتونم از عهده ی این امتحانات بر بیام.دیروز توی دانشگاه آزاد یزد کنفرانس آشنایی با سیستمهای اندازه گیری در روباتیک از طرف شرکت فستو(نماینده آموزشهای محصولات زیمنس در دنیا) توسط آقای محمودی نماینده رسمی کمپانی فستو در ایران برگزار شد.اصلا باورم نمی شد ، یک جوانی با این سن و سال این همه کار کرده باشه؟فوق العاده بود.واقعا دیدم نسبت به سیستمها بازتر شد.اگه وقت داشتم و البته پول حتما در کلیه دوره هاش شرکت می کردم.7 تا دوره داره تا لیسانس مکاترونیک رو بتونی بگیری.در  کل خوب بود.

روز یکشنبه هم با بچه ها رفتیم توی شهر دوری زدیم.آخر شب هم جاتون واقعا سبز زیر میدون امیر چقماق یه دلی از غذا درآوردیم.در حین غذا خوردن با فردی به اسم عبدالمجید... آشنا شدیم که دستی در فلسفه داشت‍کتابی تحت عنوان فلسفه عقل رو می گفت نوشته ،حدود15+ 0.5ساعت با هم صحبت کردیم. نمی دونم چی شد که یک دفعه این شخص به تورمون خورد ،آخه حرفهاش واقعا شنیدنی بود،اگه فرصت شد حتما از اون بیشتر براتون می نویسم.

نمی دونم شما چه جوری خودتون را در فرجه برای امتحانات آماده می کنید.منظورم شیوه ی درس خوندنتونه؟اگه دوست داشتید برام بگید شاید تونستیم از تجربیات هم استفاده کنیم.

خوب برای این هفته فعلا کافیه .تا بعد  خوش و خرم باشید.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 86/3/8:: 5:59 عصر     |     () نظر
 
کنفرانس انقلاب و مسابقات رباتیک یزد

سلام.

باید ببخشید که نتونستم هفته پیش یادداشتهام رو بروز کنم.امروز هم بصورت فوری دارم این کار رو انجام میدهم.اون هفته برای درس انقلاب کنفرانس داشتم.موضوعش هم دکتر علی شریعتی بود.من تا به حال این همه مطلب رو به این سرعت در مورد یک شخص نخونده بودم.اما برای این کنفرانس این کار رو انجام دادم.باورم نمی شد این همه زتندگی این مرد جالب باشه.در پست های بعدی حتما مطالبی رو در این زمینه براتون می گذارم.اما خود کنفرانس با حالی که از حد کلاس بالاتر بود اما خداییش خیلی هول شده بودم.اصلا 1-2 مطلب رو فراموش کردم.خلاصه این هم از آخرین کنفرانس بنده در دروس عمومی.امروز هم به طور اتفاقی سر از مسابقات رباتیک دانشگاه آزاد یزد در آوردیم.حیف شد چون اگه 4-5 روز زودتر متوجه شده بودم حتما ما هم شرکت می کردیم. در هر حال بد نبود و در نوع خودش تجربه خوبی بود.خوب فعلا برای این هفته کافیه چون اومدم جاییکه خیلی از خونه دوره.بلوار دهه فجر(کتابخانه امام صادق(ع))،جریانش رو بعد می نویسم،و باید سریعتر برم چون ممکنه دیگه ماشین گیرم نیاد برای خونه.پس فعلا خداحافظ.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 86/2/30:: 7:35 عصر     |     () نظر
 
پیام. نمایشگاه...

سلام. ببخشید که سر وقت نمیتونم آپ کنم.پست قبلیم در مورد کارآموزی بود.این روزها این موضوع برام  واقعا داره به یه  بحران تبدیل میشه؟اصلا باورم نمیشه که نتونم یک شرکت دولتی خوب کارآموزی کنم.این هم از بازیهای روزگار ماست.بگذریم...

نمی دونم این روزها تو چه وضعی هستید؟خوب . بد.عالی.افتضاح؟ اما امیدوارم توی هر کدوم از این موقعیتها که قرار دارین یه چیز یادتون باشه.این که (( این نیز بگذرد.)) آره اگه توی موقعیت و اوضاع خوب فکری،روحی،جسمی،مالی و ... قرار دارین پیشنهاد میکنم این جمله هیچ وقت یادتون نره و به خودتون مغرور نشید و سعی کنید از بیرون این موقعیتتون رو تقویت کنید تا خدای نکرده از فرط غفلت توی موقعیتتون غرق نشید.و اما اگه توی وضعیت نه چندان جالبی قرار دارید هم این جملرو آویزه گوشتون کنید چون برای شما هم این موقعیت ثابت نیست و بعد از هر سیاهی یک سپیدی خودش رو نشون میده،فقط شایدبرای اومدن کمی دیر و زود کنه اما بالاخره می آد.پیشنهاد می کنم شما هم برای سریع تر آمدن موقعیت خوبه از بیرون نگاهی به خودتون بیاندازید و ببینید کجا می تونید حرکت رو سریعتر کنید.

خوب ، من کم کم باید برم ،به احتمال خیلی زیاد هفته دیگه از  طرف دانشگاه می خواهم به نمایشگاه کتاب تهران بروم.امیدوارم که کتابهای خوبی رو پیدا کنم.از شما هم خواهش می کنم اگه کتاب خوب موفقیت،عرفانی،اجتماعی،علمی و ... را که خوندید و روی شما اثر داشته رو به من معرفی کنید تا اگه لیاقت داشته باشم منم بخونم و استفاده کنم. ممنون.یا حق/موفق باشید. 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 86/2/8:: 8:25 عصر     |     () نظر
 
برگشت به شیراز

سلام.

می دونید الان ساعت چنده؟ساعت 5:30 صبح جمعه 31/1/86 است.من الان حدود 15 دقیقه هست که به شیراز برگشتم.خودم فکرش رو هم نمی کردم که به این زودی بخواهم برگردم.اما دلیل اصلی برگشتنم رو می گذارم وقتی که کار به نتیجه رسید واستون می گم،دلایل فرعیش هم نیاز شدید به کامپیوتر و اینترنت بود که لازم داشتم.بعضی وقتها آدم از خودش خندش می گیره! تا وقتی که امکانات داره استفاده نمی کنه،همینکه امکانات از دستش میرن تازه می فهمه که چه نعمتی رو داشته و قدر نمی دونسته(کار مفید در1 ماه با  اینترنت = 2 ساعت کار در کافی نت)جالبه نه؟اما اینجوری شده دیگه.....امیدوارم که با نگاهی به اطرافتون بتونید نعمتهای زندگی تون رو (چه دوستان و آشنایان/چه امکانات معنوی و چه امکانات مادی...)بهتر ببینید .

الان بابام آمد و پس از احوالپرسی خبر همچین بی ریختی رو بهم داد.درخواستم برای کارآموزی در پتروشیمی مورد قبول قرار نگرفته.مثل اینکه از امسال دیگه فقط کارآموز  دانشگاههای دولتی یا کسانی که پدرشون در اونجا کار می کنند رو پذیرش می کنند.خیلی قشنگه  . کسانی که در یک مکان دولتی کار می کنند نه تنها بی دغدغه مشغولند بلکه به حکم زیبایی قوانین فرزندانشون هم با 20% سهمیه می تونن اونجا استخدام بشن و البته در مواردی مانند مورد ما هم در اولویت قرار دارند. تازه یک چیزه دیگه من نمی دونم این دولتی که داره فریاد عدالت خواهی سر می ده چرا اینقدر تابلو بی عدالتی می کنه؟ اگه خداییش می خوان عدالت رو محور قرار بدن ، چرا نمی گن که فرزندان  کسانی که جزء همین خاک هستن و شغل غیر دولتی دارن هم می تونن از بعضی امکانات دولتی هم استفاده کنن.مگه ما دانشگاه آزادیها به دولت مالیات نمی دیم.پس اون خدماتی که دولت باید بده چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خوب ،خدا کریمه ، بالاخره جایی پیدا می شه که ما بریم کارآموزی.دیگه باید برم با کمی چرت زدن خستگی راه رو از خودم بیرون کنم.خوب و خوش باشید/

زندگی کتابی است پر ماجرا،هیچگاه آنرا به خاطر یک ورقش دور مینداز.

 

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 86/1/31:: 6:20 صبح     |     () نظر
 
شروع کار و تلاش

سلام.بالاخره تعطیلات غیر رسمی هم تموم شد.کلاسهای ما هم از فردا شروع می شه. همیشه وقتی زیاد خونه می مونم رفتن برام یه کم سخته مخصوصا که الان بهاره شیراز هم هست و جو یه جورایی فرق می کنه.امروز می خوام برم شاهچراغ،سید میر محمد،پیش آقا بزرگم و کاکولم(علی کوچولو) اگه لایق باشم برای همتون دعا می کنم.این چند ماهی که پیش رو دارم مهمترین،سرنوشت سازترین و پرکارترین روزهای این چند سال اخیر برای من هست.حتما شما هم این چنین روزهایی رو داشتید.اگه تجربه ای دارید برام بگید .آدم بعضی وقتها باید بلند شه و با کمی تحمل و صبر کار های مهمی رو انجام بده تا بعد این کارها زمینه ساز موفقیتش بشن.امیدوارم که شما هم:

با قدرت همچون خورشید،

استوار چون کوه،

سبز همچون درخت،

تند همچون باد

شروع کنید.

برای آنکس که ایمان دارد،غیر ممکن وجود ندارد.رابینز.

پست بعدیم هفته ی دیگه هست .منتظر باشید.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 86/1/21:: 8:48 صبح     |     () نظر
 
تعطیلات

سلام.تعطیلات هم تموم شد.ما که همچین یک استراحت مطلق کردیم.سیزده بدر هم که نور علی نور بود.زیر بارون؟؟؟؟

اما خوب.از عیدیهاتون چه خبر؟بیشتر عیدی دادید یا گرفتید؟

من بهترین عیدی امسالم رو از داداشم گرفتم.1 کتاب به اسم هفت عادت از عادات مردم تاثیرگذار.کتاب خیلی خوبیه.

حتما بخونیدش..

بهترین فیلمی رو هم که دیدم میم مثل مادر بود که روز 13 دیدمش .فوق العاده احساسی بود .پیشنهاد می کنم حتما

ببینیدش.خدا بیامرزه رسول ملاقلی پور رو .(پیشنهد می کنم هر بار که این فیلم رو میبینید 1 فاتحه نثار روحش کنید)

امیدوارم که هممون قدر مادرامون رو همین الان بدونیم.

امیدوارم که از حالا بتونید به سرعت به کارهاتون برسید؟ چون این روزها داره مثل باد می گذره.

اگه نمی خواهید آخر سال یا همین چند وقت دیگه بگید ای کاش که امروز روزهای اول سال جدید بود زودتر دست به کار شوید.

معمولا بهترین نقطه برای شروع همین مکانی است که الان در آن قرار داری.

جمله بالا نمی دونم از کیه اما داداشم اون رو به دیوار اتاقمون زده.اما در تایید جمله بالا دوستی می گفت برای رسیدن به حق از قعر جهنم هم می توان شروع کرد.

یه هر حال امیدوارم که استارتتون قوی باشه.علی یارتون/حق نگهدارتون.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 86/1/15:: 10:32 صبح     |     () نظر
 
سال نو مبارک

هر روزی که بتونیم دلی رو شاد کنیم همون روز عیده.نظرتون چیه؟

 سال جدید هم شروع شد. از همین جا این سال رو به تموم دوستان و خونواده محترمشون تبریک می گم و امیدوارم که سالی خوب و خوش و استثنایی رو در پیش داشته باشین.

سال 1386/سالی که شاید یکی از پرکارترین سالهای زندگی من احتمالا باید باشه.سالی که من وارد 26 سالگی میشم.برام دعا کنید که امسال رو بهتر از پارسال طی کنم. من هم اگه لایق باشم واسه ی همتون دعا می کنم.

امسال داداشم یک رسم بسیار عالی رو توی اقوام و دوستان می خواهد به راه بیندازد.و اون اینه که می خواهد به تموم دوستان و اقوام توی رده سنی کوچک و نوجوان و جوان یک هدیه کوچک بده . به نظرم اگه ما هم هر کدوممون بتونیم یک رسم زیبا توی خونواده به راه بیندازیم تونستیم در عین سادگی یک فرهنگ زیبا تشکیل بدیم.

نمی دونم نظر شما چیه اما امیدوارم که این رسم زیبا رو حداقل برای چند تا از نزدیکترین اطرافیانتون پیاده کنید.

کم کم داره اولین سحر سال جدید از راه می رسه.اگه برنامه ای برای اول صبحها دارید پیشنهاد می کنم از همین فردا صبح شروع کنید تا قدم اول رو محکم بردارید.

خوب فعلا برای سال جدید کافیه.پس تا بعد بای.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 86/1/1:: 5:10 صبح     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها