سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشک عطرى است نیکو . بردن آن آسان و بوى خوش آن پرورنده دماغ انسان . [نهج البلاغه]
دست نوشته های عمومی من
 
نمایشگاه کتاب تهران

سلام.

بالاخره بعد از چندین سال درس خوندن و فعالیت دانشگاهی ،خدا خواست و ما به نمایشگاه کتاب تهران رفتیم. اولش قرار بود از طرف دانشگاه اعزام بشیم . اما چون نفرات به حد نصاب نرسیدند اعزام دانشگاه لغو شد و من به هوراه دو تا از دوستان(ساسان و رضا) راهی نمایشگاه شدیم.یک سفر چریکی و فوری.نمایشگاه(که در مصلی تهران بود) حدود ساعت 10 صبح گشایش یافت که به نظرم خیلی دیر بود. خیل عظیمی از جمعیت (بخصوص دانشجویان دیگر شهرها) الاف شده بودند.اما در کل بخواهم براتون بگم من از غرفه کتابهای عمومی و بین الملل خیلی خوشم اومد چون هم نظم داشت و هم بسیار زیبا و تمیز بود اما برعکس غرفه های نشر دانشگاهی ،بسیار بی نظم و خیلی تاریک و کثیف بود.کتابها هم اکثرا تکراری بودند. باورتون نمیشه آدم دلش می خواست هی کتاب بخره ، اما امان از گرانی کتاب . جالب اینه که شما فقط 10 درصد تخفیف می تونستید بگیرید (بعضی جاها 15 % هم بود) اما به طور عام همون 10%،چه دانشجو چه بی سواد ، هر دو به یک میزان می تونستند تخفیف بگیرن. از بن هم که بجز برای خرید کتب خارجی خبری نبود.خوب بعد از کلی گشتن و بالا و پایین رفتن تازه باید برمی گشتیم یزد.انصافا اگه من تهران بودم حدود 2-3 روز می رفتم و کل کتابها رو با دقت وارسی می کردم. اما به دلیل کمبود وقتمون 70% نمایشگاه رو خوب گشتیم و بقیه رو فقط نظاره می کردیم. حتی شب با وجود دیدن آقای کیهان احتیاط کار و خانم نفیسه معتکف وقت نشد که با اونها صحبت کنم.در هر حال برای بار تجربه ی خوبی بود . در حالی که زیاد کتاب نخریدیم اما استفاده بردیم.خوب زیاد سرتون رو درد نمی یارم ،تا آپ بعدی خدا یارتون باشه.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط mr good 86/2/18:: 10:28 صبح     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها