• وبلاگ : دست نوشته هاي عمومي من
  • يادداشت : پايان دوران آموزشي و تقسيم به ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دوست 

    سلام ..... رسيدن بخير
    اينا چيه نوشتي ... نظام ما هم نظام نيست ؟؟؟!!! درسته نيست .. مملکت بي درو پيکره ... بله هست . ولي اينا هستن ... واقعيتن .. ولي خودتو نباز هيچ وقت؟؟؟!!!! گاهي زندگي سخت ميشه و غيرقابل تحمل ولي ..... زندگي صحنه يکتاي هنرمندي ماست نغمه ات رو اونجوري بخون که فردا بتوني حرف لويي پاستوردانشمندمعروف رو بگي که گفته :" ........ درهرحرفه اي که هستيد،نه اجازه دهيد که به بدبيني هاي بي حاصل آلوده شويد ونه بگذاريد بعضي لحظات تاسف آور،که براي هرملتي پيش مي آيد،شمارابه ياس ونااميدي بکشاند. درآرامش حاکم برآزمايشگاه ها وکتابخانه هايتان زندگي کنيد ونخست ازخود بپرسيد:براي يادگيري وخودآموزي چه کرده ام؟ سپس همچنان که پيشتر مي رويد،بپرسيد: من براي کشورم چه کرده ام؟ واين پرسش راآن قدرادامه دهيد تابه اين احساس شادي بخش وهيجان انگيزبرسيد که شايد سهم کوچکي درپيشرفت واعتلاي بشريت داشته ايد. اما هرپاداشي که زندگي به تلاشهايمان بدهد يا ندهد، هنگامي که به پايان تلاشهايمان نزديک مي شويم، هرکداممان بايد حق آن راداشته باشيم که باصداي بلند بگوييم: من آنچه درتوان داشته ام انجام داده ام"

    به خداوند ايمان داشته باشيم ... به او اعتماد کنيم اون کمکمون مي کنه ، راه جلوي پامون مي ذاره ... تنهامون نمي ذاره .. از اون راهي که انتظارش رو نداريم دستمون رو مي گيره .. اين ايمان واقعيه که داري پس از او بخواه که راه زندگي و رسيدن به خواسته ها و آرزوهات رو آسون کنه
    با ايمان و موفق باشي ....